کد مطلب:369972 جمعه 20 اسفند 1395 آمار بازدید:692

47 - موقع ضرورت تنها از خدا مدد خواستن - طلب نمودن حاجت از خدا - تضرع فقط درپیشگاه خدا
 بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم اجعلنی اصول بك عند الضرورة ، و اءساءلك عند الحاجة ، و اتضرع الیك عند المسكنة .

توحید افعالی 

بارالها! در موقعی كه ضرورت ایجاب می كند حركتی سریع و جدی داشته باشم مرا به گونه ای قرار ده كه فقط از تو مدد و كمك بخواهم ؛بارالها! آنچنانم قرار ده كه قضای حوایجم را تنها از تو درخواست كنم ؛بارالها! چنان باشم كه در موقع ذلت و فقر به پیشگاه تو زاری كنم و حل مشكلم را از تو بخواهم .

به خواست خداوند این سه جمله از دعای شریف مكارم الاخلاق موضوع بحث و سخنرانی امروز است . یكی از مراتب و درجات توحید كه افراد با ایمان واجد آن هستند و در باطن عقیده دارند توحید افعالی است ، یعنی فعال مایشاء در تمام عوالم هستی ، ذات اقدس الهی است ، اوست كه در سراسر جهان وجود حاكم مطلق است ، اگر چیزی را اراده فرماید تحقق می یابد و اگر نخواهد جامه عمل نمی پوشد:

خدا كشتی آنجا كه خواهد برد اگر ناخدا جامه بر تن درد اگر تیغ عالم بجنبد زجا نبرد رگی تا نخواهد خدا حضرت ابراهیم خلیل (ع ) وقتی در مقام بیان توحید افعالی سخن می گوید اینچنین بیان می نماید:

الذی خلقنی فهو یهدین ، و الذی هو یطعمنی و یسقین ، و اذا مرضت فهو یشفین ، و الذی یمیتنی ثم یحیین ، و الذی اطمع خطیتی یوم الدین . (352)

اوست كه خالق و هادی من است ، اوست كه در گرسنگی و تشنگی به من غذا و آب می دهد، اوست كه چون بیمار شدم شفایم عطا می كند، اوست كه مرا می میراند و در قیامت حیاتم می بخشد، اوست كه امیدوارم خطایم را در روز جزا مورد عفو و بخشش قرار دهد.

عالم اسباب و علل 

جهانی كه در آن زندگی می كنیم عالم وسایل و اسباب است و برای دست یافتن به هر مقصود و مطلوبی باید در آغاز اسباب و وسایل آن را آماده نمود و این سخن مورد قبول همه الهیون و مادیون است ، با این تفاوت كه مادیون ، مجموع جهان و كلیه وسایل و اسباب آن را پدیده تصادف و اتفاق می دانند و هر سببی را در انجام كار خود مستقل و اصیل می شناسند، اما الهیون تمام عالم و كلیه اسباب آن را آفریده خدا می دانند و عقیده دارند كه هر سببی با علم و اجازه باری تعالی انجام وظیفه می نماید. و البلد الطیب یخرج نباته باذن ربه (353)

زمین پاك و شایسته كشاورزی به اذن خداوند، گیاه را در آغوش خود می پرورد و با اجازه او سر از خاك بیرون می كند.

وسایل و اسباب عادی ، مجرای فیض حضرت باری تعالی است و مؤ منین به توحید افعالی باید متوجه باشند كه خداوند به وسایل و اسبابی كه در نظام خلقت قرار داده آنقدر عنایت دارد كه ابا می كند فیضهای خود را غیر مجاری عادی به درخواست كنندگان اعطا فرماید.

عن علی بن الحسین علیهما السلام قال : مر موسی بن عمران برجل و هو رافع یده الی السماء یدعو الله فانطلق موسی فی حاجته فغاب سبعة ایام ثم رجع الیه و هو رافع یده الی السماء. فقال یا رب ! هذا عبدك رافع یدیه الیك یساءلك حاجة مند سبعة ایام لا تستجب یداه او ینقطع لسانه ما استجبت له حتی یاءتینی من الباب الذی امرته . (354)

دعایی كه اجابت نمی شود 

امام سجاد (ع ) فرمود: حضرت موسی بن عمران از رهگذری عبور كرد. مردی را دید كه كه دست به سوی آسمان برداشته و خدا را می خواند. موسی (ع ) از پی كار خود رفت و پس از هفت روز مراجعت نمود. مشاهده كرد او همچنان دست به آسمان دارد و دعا می كند. موسی عرض كرد بارالها! این بنده هفت روز است دعا می كند كه حاجتش را بر آوری و تو خواسته اش را اجابت ننموده ای . خداوند به موسی وحی فرستاد كه اگر او مرا آنقدر بخواند كه دستش بیفتد و زبانش قطع شود دعایش را مستجاب نمی كنم مگر از راهی كه مقرر داشته ام برود و مرا بخواند.

وسایطی را كه خداوند در نظام تكوین مقرر فرموده مجاری فیض اوست و افراد باایمان ، عطایای الهی را از راه آن مجاری طلب می كنند، رزاق ذات اقدس الهی است اما مجرای رزق ، كشاورزی و دامداری و پرورش درختان میوه است . كسی كه آب و خاك و قدرت كار دارد باید رزق خود را از مجاری تعیین شده به دست آورد، اگر چنین انسانی وظیفه خود را انجام ندهد و بخواهد با دعا از خداوند رازق درخواست روزی نماید، مطرود درگاه الهی خواهد بود و دعایش قابل استجابت نیست .

كان علی علیه السلام یقول : من وجد ماء و ترابا ثم افتقر فابعده الله . (355)

علی (ع ) می فرمود: كسی كه آب و خاك در اختیار دارد و با وجود آن فقیر و تهیدست است ، نفرین باد بر او.

شفا از مجرای فیض 

شفا دهنده بیماری ها خداوند است . برای نیل به عافیت و سلامت در مرحله اول باید از نیروی دفاع طبیعت كه مجرای فیض الهی است استفاده نمود، بدن را به حال خود واگذارد تا شفای خداوند را به دست آورد، و اگر مزاج نتوانست در مقابل بیماری مقاومت كند باید از راه طبیب و دوا فیض شفا را دریافت نمود.

عن النبی صلی الله علیه و آله تجنب الدواء ما احتمل بدنك الداء فاذا لم یحتمل الداء فالدواء. (356)

رسول اكرم (ص ) می فرمود: مادامی كه بدنت قدرت تحمل بیماری را دارد از دوا اجتناب كن و زمانی كه نتوانست مرض را تحمل نماید از دارو استفاده كن .

به مشیت حكیمانه حضرت باری تعالی در نظام تشریع نیز همانند نظام تكوین ، مجاری خاصی برای كسب فیض از خداوند مقرر گردیده است . كسی كه خواستار عطیه تشریعی است باید آن را از مجرا و طریقی كه تعیین فرموده است طلب نماید. مسلمانان جهان همه روزه چندین بار در فرایض یومیه می خوانند:

ایاك نعبد و ایاك نستعین ؛ (357) بار الها! فقط ترا می پرستم و فقط از تو استعانت می جویم .

یاری خواستن از خداوند در مواقع مختلف ، مجاری گوناگون دارد، در یك جا فرموده است :

كمك خواستن از نماز 

و استعینوا بالصبر و الصلوة ؛(358)

از راه روزه و نماز یاری خداوند را طلب نمایید. در واقع می خواهد روزه و نماز در مجرای تشریعی است كه افراد با ایمان با استفاده از آن دو می توانند خود را مشمول فیض باری و نصرت خداوند قرار دهند.

عن ابیعبد الله علیه السلام قال : ما یمنع احدكم اذا دخل علیه غم من غموم الدنیا ان یتوضاء ثم یدخل المسجد فیركع ركعتین یدعو الله فیها. اما سمعت الله تعالی یقول : و استعینوا بالصبر و الصلوة . (359)

امام صادق (ع ) فرموده : چه مانع می شود یكی از شما را كه وقتی اندوه و غمی از غمهای دنیا در دلش جای گرفت وضو بگیرد و به مسجد برود، دو ركعت نماز بخواند و از پیشگاه خداوند رفع آن اندوه را طلب نماید. سپس حضرت ، آیه ذكر شده را كه فرموده : از صبر و نماز یاری بخواهید، قرائت نمود.

نصرت الهی از راه تكوین و ایمان 

خداوند در قرآن شریف به طور مؤ كد فرموده است :

انا لننصر رسلنا و الذین آمنوا فی الحیوة الدنیا. (360) البته ما پیمبران خود و همچنین آنان را كه ایمان آورده اند در دار دنیا نصرت و یاری می نماییم ، یاری و نصرت خداوند نسبت به پیامبر اسلام (ص ) و مسلمانان در طول سنین نبوت آن حضرت به گونه های مختلف و از مجاری متعدد صورت گرفته است و در اینجا به طور نمونه دو مورد ذكر می شود. در یك مورد، مجرای فیض نصرت خداوند، عوامل طبیعی و مجاری تكوینی بوده و در مورد دیگر، عامل انسانی و مجرای ایمانی .

دعای پیامبر در جنگ احزاب 

در جنگ احزاب ، گروههای مختلف مشركین با یكدیگر متحد شدند و برای نابود ساختن اسلام و مسلمین مصمم گشتند. آنان از نظر عدد و جمعیت ، سلاح و مركب ، خواربار و تجهیزات لازم ، و خلاصه از جمیع وسایل و اسباب پیروزی بر مسلمین تقدم داشتند و در آن موقع ، مسلمانها از هر جهت ضعیفتر از مشركین بودند. بر اساس محاسبه عادی و ضع نابرابر مسلمین و مشركین ، شكست مسلمانان قطعی به نظر می رسید. در این موقع حساس رسول اكرم (ص ) دست به دعا برداشت و از خداوند استنصار نمود.

فنزل علیه جبرئیل علیه السلام فقال یا رسول الله ! ان الله عزوجل قد سمع مقالتك و دعاءك و قد اجابك و كفاك هول عدوك . (361)

جبرئیل (ع ) نازل شد، به پیمبر عرض كرد: خداوند گفته تو و دعایت را شنید، خواسته ات را اجابت نمود و هراس و نگرانیت را كه از دشمن داشتی برطرف ساخت .

استجابت دعا و ماءموریت حذیفه 

رسول اكرم (ص ) برای آنكه از جریان امر آگاه گردد و بداند نصرت باری تعالی چگونه بوده است به حذیفه ماءموریت داد برود در لشگرگاه مشركین و ماوقع را از نزدیك مشاهده كند و در مراجعت جریان امر را به عرض رسول اكرم برساند و مسلمانان را نیز از حمایت خداوند و نصرت باری تعالی آگاه سازد. لشگرگاه مشركین در صحرای وسیعی در خارج شهر مدینه بود. در آنجا خیمه ها را با نظم و ترتیب برپا نموده ، اسبها و شترها را در نقطه های مناسبی اسكان داده ، سربازها در جایگاههای خود در حال استراحت بودند. در نقطه های مختلف ، بیش و كم آتشهایی برای پختن غذا و دیگر حوایج خود افروخته بودند.

یاءس دشمن و فرار 

ناگهان در تاریكی شب بادی بسیار شدید وزیدن گرفت و با خودش سنگریزه و شن می آورد و بر سر و صورت افراد می كوفت . وزش باد در محیط لشكرگاه به حدی بود كه خیمه ها را از جای كند، آتشها را پراكنده نمود و قسمتی از خیمه های فرو ریخته ، طعمه حریق گردید. خلاصه بر اثر این بلای آسمانی تمام تشكیلات مشركین به هم ریخت ، وحشت و نگرانی آنچنان سپاه را فراگرفت كه نه تنها از پیروزی در جنگ ماءیوس شدند بلكه هر فردی حیات خود را در معرض خطر می دید و به فكر این بود هر طور كه ممكن است محیط خطر را ترك گوید و جان سالمی را به در برد. حذیفه موقعی به محل ماءموریت خود رسید كه تمام سازمانهای دشمن ویران شده بود و سران مشركین با اضطراب و نگرانی شدید در فكر فرار بودند.

فقام ابوسفیان الی راحلته ثم صاح فی قریش : النجاة النجاة ! و قال طلحة الازدی لقد زاد كم محمد بشر. ثم قام الی راحلته و صاح فی بنی اشجع : النجاة النجاة ! و فعل عیینة بن حصن مثلها. ثم فعل الحارث بن عوف المزنی مثلها، ثم فعل الاقرع بن حابس مثلها. و ذهب لاحزاب و رجع حذیفة الی رسول الله صلی الله علیه و آله فاخبره الخبر. (362)

ابوسفیان به پا خاست و به طرف مركب خود حركت كرد و با فریاد بلند، قریش را مخاطب قرار داد و گفت : عجله كنید و خود را نجات دهید. سپس طلحه ازدی گفت : محمد برای شما شر بزرگی طلب نموده است . آنگاه به طرف مركب خود حركت كرد و فریاد زده ، بنی اشجع را مخاطب ساخت و گفت : عجله كنید و جان خود را به در برید. بعضی دیگر از رؤ سای مشركین چنین كردند، و خلاصه احزاب پراكنده شدند و رفتند، و حذیفه به مدینه مراجعت نمود و جریان امر را به حضرت رسول اكرم (ص ) اطلاع داد.

مجرای فیض نصرت حضرت باری تعالی در این مورد وزش باد و پراكنده نمودن سنگریزه و شن و خلاصه عوامل تكوینی و طبیعی بود. در بعضی از موارد مجرای نصرت خداوند عامل انسانی و همكاری مردم مؤ من با رسول اكرم (ص ) بوده است و خداوند این مطلب را با عبارتی كوتاه در قرآن شریف به پیشوای بزرگ اسلام فرموده است :

یا ایها النبی ! حسبك الله و من اتبعك من المؤ منین .

ای نبی معظم ! كفایت كننده امر تو خداوند است و آن اشخاص با ایمانی كه از تو پیروی می نمایند.

نصرت الهی و پایداری مسلمین 

فتح مكه نمونه نصرت و یاری خداوند از مجرای مردمی و از راه همكاری افراد مؤ من با رسول معظم اسلام است . اراده حضرت باری تعالی این بود كه مكه معظمه روزی به دست پیشوای اسلام فتح گردد، بتها را بشكند، بت پرستی را براندازد، و كلمه توحید را از آن بیت مقدس به گوش جهانیان برساند. این اراده تحقق یافت ، رسول گرامی وارد مكه شد، گردنكشان قریش و مشركین مكه در مقابل آن حضرت سر تعظیم و تكریم فرود آوردند، اما مجرای این فیض بزرگ الهی نیروی انسانی و پایداری مجاهدین با ایمان بود كه پیشوای اسلام در طول سنین بعد از هجرت ، آنان را تربیت نموده و از نورانیت اسلام برخوردارشان ساخته بود. مردم مسلمان در فتح مكه به منزله دست نیرومند پیشوای اسلام بودند. رسول اكرم (ص ) نصرت خداوند را با آن دست گرفت و مشكلات فتح مكه را با همان دست حل نمود. آنان بودند كه از پیمبر تبعیت نمودند، زمینه جلب نصرت خداوند را مهیا ساختند و به آیه شریفه :

یا ایها النبی حسبك الله و من اتبعك من المؤ منین . (363)

جامه تحقق پوشاندند و آن را عملا پیاده كردند. اگر مردم نمی بودند علی القاعده مكه فتح نمی شد و پیمبر اسلام در این پیروزی درخشان از فیض نصرت حضرت باری تعالی مستفیذ نمی گردید. موقعی كه پیغمبر اكرم (ص ) در قید حیات بود، برای آنكه اسلام همچنان در مسیر خود حركت كند و به پیشرفتهای شایسته ادامه دهد، مكرر در منبر و محضر با تعبیرهای مختلف به مردم فرمود: ولی شما بعد از من علی علیه السلام است ، او را تبعیت نمایید و از دستورش سرپیچی نكنید.

انحراف مردم بعد از پیامبر 

بدبختانه پس از رحلت آن حضرت ، سفارشهایش عملا به دست فراموشی سپرده شد، امیرالمؤ منین (ع ) را ترك گفتند و بر اثر این رفتار خلاف حق ، مجرای فیض الهی را مسدود نمودند و اسلام و مسلمین را از پیشرفتهای سعادت آفرین محروم ساختند. اگر اكثریت مردم از آن حضرت اطاعت می نمودند می توانست به آسانی دست اقلیت غیر مشروعشان باز دارد اما چنین نشد و اكثریت مسلمانها تحت تاءثیر عوامل مختلف قرار گرفتند و از اطاعتش سرباز زدند. علی (ع ) در خطبه شقشقیه ضمن عبارت كوتاهی وضع دردناك و رنج آور خود را در آن ایام اینچنین بیان نموده است :

و طفقت ارتئی بین ان اصول بید جذاء او اصبر علی طخیة عمیاء (364)

حضرت در امر خلافت و زمامداری مسلمین بر سر دو راهی قرار گرفته بود، فكر می كرد كه آیا با دست قطع شده قیام كنم یا با مشاهده ظلمت و تیرگی پدید آمده صبر نمایم .

ابن میثم در شرح عبارت امام (ع ) چنین می گوید:

و فی كل واحد من هذین القسمین خطر: اما القیام فبید جذاء و هو غیر جائر لما فیه من التعزیز بالنفس و تشویش نظام المسلمین من غیر فائدة و استعار وصف الجذاء لعدم الناصر، و اما الترك و فیه الصبر علی مشاهدة التباس الامور و اختلاطها و عدم تمییز الحق و تجریده عن الباطل و ذلك فی غایة الشدة و البلاء ایضا (365)

در هر یك از این دو قسم خطر است . اما قیام با دست قطع شده جایز نیست زیرا در این عمل هلاكت نفس و مشوش ساختن نظام مسلمین بدون فایده است . و استعاره دست قطع شده برای نداشتن ناصر و نبودن مددكار است . اما صبر بر مشاهده اشتباهات و خلط حق به باطل نیز در نهایت سختی و شدت است و تحمل آن برای افراد با ایمان بسیار ناراحت كننده و مشكل .

مجاری فیض الهی 

نتیجه آنكه فیض خداوند در این عالم از راه وسایل و اسباب به مردم می رسد، فیض رزق از راه كشاورزی و فیض شفای بیماری از راه طبیب و دوا. نصرت حضرت باری تعالی كه از فیضهای گرانقدر اوست به وسیله و اسباب عاید مردم می گردد، گاهی وسایل تكوینی است مانند تندبادی كه در جنگ احزاب وزیدن گرفت و خداوند بدان وسیله ، پیمبر گرامی و مسلمانان را یاری نمود، و گاهی وسیله مردمی است مانند نصرت الهی در فتح مكه معظمه كه به وسیله مردم باایمان و یاری آنان عاید اسلام و مسلمین گردید در هر دو صورت ، نصرت الهی مایه پیروزی و موفقیت است و مانند دیگر فیضها از مجاری مقرر عاید مردم می گردد. امام (ع ) در جمله اول دعای مورد بحث امروز به پیشگاه خداوند عرض می كند:

اللهم اجعلنی اصول بك عند الضرورة ؛بارالها! در موقعی كه ضرورت ایجاب می كند حركتی سریع و جدی انجام دهم مرا به گونه ای قرار ده كه فقط از تو مدد و كمك بخواهم . امام (ع ) در زمانی واقع شده كه قیام جدی و حركت سریع به منظور برانداختن حكومت غاصب آل امیه میسر نیست زیرا مردم كمك نمی كنند و فیض نصرت الهی به دست نمی آید. ممكن است مقصود امام حركتی باشد كه نصرت الهی از مجرای تكوین عاید شود یا مقلب القلوب به قدر لازم دلها را متوجه هدف نماید و فیض خود را از آن راه ایثار فرماید.

در جمله دوم دعا كه موضوع قسمتی از سخنرانی امروز است ، امام (ع ) به پیشگاه خداوند عرض می كند:

حاجت خواهی از غیر خدا 

و اساءلك عند الحاجة ؛بارالها! آنچنانم قرار ده كه قضای حوایجم را تنها از تو درخواست نمایم به دگران اظهار احتیاج نمودن و نیاز خود را با این و آن در میان گذاردن نوعی تن دادن به خواری و ذلت است . اسلام اجازه نمی دهد مسلمانان عز و احترام خود را نادیده انگارند و با اظهار تمنی در مقابل افراد، خویشتن را تحقیر نمایند، چه این كار علاوه بر ذل دنیوی ، مؤ اخذه و پرسش اخروی را در پیش دارد.

عن النبی صلی الله علیه و آله قال : یا اباذر! ایاك و السؤ ال فانه ذل حاضر و فقر تتعجله و فیه حساب كبیر یوم القیامة . (366)

رسول اكرم (ص ) به ابی ذر غفاری فرمود: بپرهیز از سؤ ال كردن كه در این كار، ذلت دنیوی و تعجیل در فقر است و در قیامت حساب طولانی خواهد داشت .

بزرگتر از مصیبت سؤ ال نمودن ، این است كه سائل تمنای خود را به كسی بگوید كه پست و نااهل باشد و به درخواستش اعتنا ننماید.

عن علی علیه السلام قال : فوت الحاجة اعظم من طلبها الی غیر اهلها. (367)

علی (ع ) فرموده : فوت شدن حاجت آسانتر است از اینكه صاحب حاجت ، آن را از نااهل طلب نماید.

شخص محتاج با اظهار حاجت ، عز و احترام خود را حفظ ننموده و از دگری قضای آن را خواسته است . اگر كسی كه مورد سؤ ال واقع شده قدرت برآوردن حاجت را دارد حتما برآورد و به خواسته سائل عملا ترتیب اثر بدهد و اگر با داشتن توان سرباز زند و اعتنا نكند، به نظر امام معصوم مرتكب قبیحی بسیار بزرگ شده است .

عن الكاظم علیه السلام قال : ما اقبح با الرجل ان یساءل الشیی ء فیقول لا. (368)

قبح پاسخ منفی به سائل 

امام كاظم (ع ) فرموده : چقدر قبیح است كه مردی مورد سؤ ال و تقاضا واقع شود و با قدرت برآوردن آن ابا نماید و پاسخ نفی دهد. امام (ع ) در روایتی كوتاه قبح هر دو بعد یعنی بدی سؤ ال و بدی منع سائل را با عبارتی لطیف و رسا بیان فرموده است :

عن ابیجعفر علیه السلام قال : لو یعلم السائل ما فی المساءلة ما ساءل احد احدا ولو یعلم المسئول ما فی المنع ما منع احد احدا. (369)

امام باقر (ع ) فرمود: اگر سائل از بدی سؤ ال آگاه می بود، هیچ فردی از فرد دیگر حاجت خود را نمی خواست و اگر شخص مورد سؤ ال می دانست كه پاسخ منفی و منع سائل چه قبحی دارد، هیچ فردی فرد دیگر را محروم نمی نمود.

حضرت ابراهیم خلیل الرحمن علیه السلام همواره مراقب این هر دو بعد بود. نه هرگز سائلی را محروم می ساخت و نه هرگز خودش از غیر خداوند سؤ ال می نمود. بر اثر این خصلت عالی ، پروردگار او را خلیل خود قرار داد و از این مقام بسیار رفیع برخوردارش نمود.

عن علی بن موسی الرضا علیه السلام قال : اتخذ الله عزوجل ابراهیم خلیلا لانه لم یرد احدا و لم یساءل احدا غیر الله عزوجل . (370)

حضرت رضا (ع ) فرمود: خداوند ابراهیم خلیل را به دوستی خود برگزید برای اینكه او نه سائلی را رد می كرد و نه از غیر خداوند سؤ ال می نمود.

اهمیت خودداری از سؤ ال 

برای آنكه بدانیم سؤ ال تا چه حد در اسلام مذموم است و چگونه حجاب رحمت خدا می شود، به این حدیث توجه نمایید.

ضمن رسول الله صلی الله علیه و آله لقوم من الانصار الجنة علی الا یساءلوا احدا. فكان الرجل منهم یسقط سوطه و هو علی دابته ، فنزل حتی یتناوله كراهیة ان یساءل احدا شیئا. (371)

رسول اكرم (ص ) برای خانواده ای از انصار، ضمانت بهشت نمود به این شرط كه در زندگی از احدی سؤ ال ننمایند. برای رعایت این شرط گاهی یك نفر از آنان بر مركب خود سوار بود، شلاقش به زمین می افتاد، از برای آنكه از كسی درخواست ننماید پیاده می شد و شلاق خود را بر می داشت .

نتیجه آنكه سؤ ال از غیر خداوند در اسلام ناپسند است و افراد باایمان برای حفظ عز اسلامی خود باید از این كار بپرهیزند و خویشتن را تحقیر ننمایند. امام سجاد (ع ) در جمله دوم دعای مورد بحث امروز به پیشگاه خداوند عرض می كند:

و اساءلك عند لجاجة ؛ بارالها! آنچنانم قرار ده كه حوایج خود را فقط به تو بگویم و قضای آنها را تنها از تو درخواست نمایم .

حضرت علی بن الحسین علیهما السلام در جمله سوم دعای مكارم الاخلاق كه موضوع آخرین قسمت سخنرانی امروز است عرض می كند:

و اتضرع الیك عند المسكنة ؛بارالها! چنان باشم كه در مواقع ذلت و تهیدستی به پیشگاه تو زاری كنم تا مشكلم را حل نمایی .

عوامل انفعال نفس 

بعضی از حوادث و رویدادهاست كه می تواند در انسان اثر عمیق بگذارد، موجب انفعال نفس شود، و آدمی را گرفتار احساس ذلت و حقارت نماید. منشاء این حالت روحی هر چه باشد لازم است افراد باایمان در این قبیل مواقع متحمل و خویشتن دار باشند، حادثه ذلت بار خود را در ضمیر خویش پنهان نگاه دارند، به كسی عرض حاجت نكنند، و حل مشكل خود از دگران نخواهند كه این عمل با بزرگواری و عزت نفس سازگار نیست .

عن ابیجعفر علیه السلام قال : اربع من كنوز البر: كتمان الحاجة و كتمان الصدقة و كتمان الوجع و كتمان المصیبة . (372)

امام باقر (ع ) فرموده : چهار چیز از گنجینه های بر و نیكی است ، آنها را مخفی نگاه دارید: پنهان داشتن حاجت ، پنهان داشتن صدقه ، پنهان داشتن درد، و پنهان داشتن مصیبت .

فقر و تهیدستی از جمله عواملی است كه می تواند موجب انفعال شدید نفسانی شود و آدمی را دچار احساس ذلت و حقارت نماید. كسی كه فاقد حداقل معاش است و پول به قدر مصارف روزانه خود و زن و فرزندان خویش در اختیار ندارد، قطعا از نظر روحی و معنوی گرفتار مصیبت سنگینی است و با عوارضی جانكاه و طاقت فرسا مواجه است . علی علیه اسلام ضمن حدیثی پاره ای از آن عوارض را برای فرزند گرامیش حضرت مجتبی شرح داده است .

عوارض روانی فقر 

قال امیر المؤ منین للحسن علیهما السلام : من عدم قوته كثر خطایاه ، یا بنی ! الفقیر حقیر لا یسمع كلامه و لا یعرف مقامه ، لو كان الفقیر صادقا یسمونه كاذبا و لو كان زاهدا یسمونه جاهلا. یا بنی ! من ابتلی بالفقر باربع خصال : بالضعف فی یقینه و النقصان فی عقله و الرقة فی دینه و قلة الحیاء فی وجهه ، فنعوذ بالله من الفقر. (373)

امیر المؤ منین (ع ) به فرزندش حضرت مجتبی فرمود: كسی كه فاقد قوت روزانه است خطایای بسیار دارد. فرزندم ! فقیر در نظر مردم حقیر است ، سخنش بدرستی مسموع نیست و مقامش شناخته نمی شود، اگر فقیر راستگو باشد دروغگویش می خوانند، اگر زاهد و بی اعتنای به دنیا باشد جاهلش می نامند. فرزندم ! آن كس كه به فقر مبتلا می شود دچار چهار خصلت موذی خواهد شد: یقینش ضعیف می گردد، عقلش به نقصان می گراید، دینش رقیق می شود، و در مواجهه با مردم حیاتش تقلیل می یابد، و در پایان حدیث ، امام (ع ) فرمود: پناه می بریم به خدا از فقر و تهیدستی .

پنهان داشتن ذلتها 

احساس ذلت و مسكنت كه در روان آدمی پدید می آید منشاء آن خواه فقر و بی چیزی باشد یا دیگر عوامل . به هر صورت احساس ذلت مایه ناراحتی و عذاب شدید روحی است . افراد با ایمان به پیروی از شرع مقدس ، ذلت خود را پنهان می دارند، به این و آن نمی گویند، و اظهار حاجت نمی نمایند، چه آنكه می دانند با این عمل رنجشان بیشتر می شود، دچار ذلت تازه ای می گردند، و ناراحتی درونشان فزونتر خواهد شد. تنها ملجاء و مرجع مؤ منین راستین در این مواقع سخت و دردناك ذات اقدس الهی است ، اوست كه مسبب الاسباب است ، می تواند با اراده توانای خود موجبات گشایش هر مشكلی را فراهم آورد و افراد گفتار را از بلا برهاند. این گروه پاكدل در آن لحظات سخت با خلوص و اطمینان خاطر دست دعا به سوی او بر می دارند و با چشمی اشكبار قضای حاجت خود را از وی درخواست می نمایند.

زاری و تذلل در پیشگاه خدا 

جمله سوم دعای مكارم الاخلاق ، موضوع آخرین قسمت سخنرانی امروز، ناظر به وضعی اینچنین است . حضرت زین العابدین (ع ) در پیشگاه خداوند عرض می كند: و اتضرع الیك عند المسكنة ؛بارالها! چنان باشم كه در مواقع هر ذلت و مسكنتی ، خواه ناشی از فقر باشد یا منشاء آن عامل دیگر، فقط و فقط در پیشگاه تو زاری كنم و حل مشكلات خودم را از تو درخواست نمایم .

البته كسی می تواند به چنین موقعیتی رفیع و بلند پایه دست یابد كه مدارج كمال ایمان و توحید را به شایستگی پیموده و از یقین كامل برخوردار باشد.